معرفی فعالیتهای مرکز

فعالیتی کاملا کودک محور، برپایه کلاسهای فوق برنامه 

* قرآن

*زبان

*نقاشی

*خلاقیت 


آموزش و اجرای پروژه زمین 


کلاسهای آموزش آیروبیک و ژیمناستیک 


شاهنامه خوانی


برگزاری دوره های  چرتکه ، شطرنج ، شنا  و IMATH

سخن اول

میرزا جبار عسگرزاده معروف به جبار باغچه‌بان (۱۹ اردیبهشت ۱۲۶۴، ایروان - ۴ آذر ۱۳۴۵، تهران) بنیان‌گذار نخستین کودکستان و نخستین مدرسه ناشنوایان ایران در تبریز است. او همچنین اولین مؤلف و ناشر کتاب کودک در ایران است

 

 نوآوریهای باغچه بان

 

باغچه بان از همان آغاز شیوه آموزش سنتی را کنار گذاشت. لحظه ای آرام و قرار نداشت و هر روز با یک فکر تازه پا به مدرسه میگذاشت. نوآوریهای وی در آن روزگار مانند شعبده بازی شگفتی و تحسین همه را برمی انگیخت. برای نخستین بار برای آموزش جغرافیا از نقشه ای استفاده کرد که خود آن را ساخته بود. آن نقشه شامل دو تخته ساده بود که روی آن نمونه ای از دریا و اقیانوس و پدیده های طبیعی نشان داده شده بود.

 

باغچه بان علاوه بر استعداد و عشق به معلمی، استعداد شاعری، نقاشی، روزنامه نویسی و بازیگری و حتی قالبکاری داشت که از همه این تواناییها برای آموزش هر چه بهتر دانش آموزان کمک میگرفت. او نمایشنامه می نوشت و بچه ها ان را اجرا میکردند. به علاوه، او برای نخستین بار لباسهای یک شکل و برنامه ورزشی برای دانش آموزان تدارک دید.

 

باغچه بان در سال 1303 کودکستانی با نام " باغچه اطفال" بنیانگذاری کرد و با نوآوریهای خود برنامه هایی از جمله کاردستی، نقاشی، بازی، نمایش، سرود، شعر و قصه و ... در آن آموزش داد. او نام باغچه بان را برای مربیان این کودکستان و همچنین برای نام خانوادگی خود برگزید.

 

یکی دیگر ازکارهای ارزندهی باغچه بان، بنیانگذاری کلاسی برای آموزش به دانش آموزان کر و لال بود. هنگامی که این فکر نو را با رئیس آموزش و پرورش آن زمان(رئیس فرهنگ) در میان گذاشت، در برابر شور و هیجان خود با این پاسخ دلسردکننده روبهرو شد که: " اگر تو چنین استعداد و قدرتی داری که لالها را زباندار کنی، بهتر است زبان فارسی را در باغچه اطفال بیشتر کنی. ما به آموزش زبان فارسی به این مردم ترک زبان بیشتر نیاز داریم تا زبا ندار کردن کر و لالها."

 

اما این سخنان دلسرد کننده و کارشکنیهایی بسیار دیگر، باغچه بان را در راهی که در پیش گرفته بود سست نکرد و او دو روز پس از شنیدن آن سخنان، اعلان ثبت نام را در مدرسه نصب کرد. این اعلان، که شبیه ادعای پیغمبری بود، سر و صدای بسیاری به پا کرد تا آنجا که یکی از دوستانش به او گفت:" تو دشمن آبروی خود هستی. چرا فکر نکردی که یهودیها با همه زرنگیشان نتوانسته اند در تبریز مغازه باز کنند؟ این دکان چیست که تو باز کرده ای؟ مگر تو پیغمبری که میخواهی لالها را زباندار کنی؟ من تا به حال نماز نخوانده ام. اما امشب میخوانم و از خدا برای تو شفا میخواهم!" و باغچه بان چه نیکو به او گفت:" این نخستین معجزه من، که آدم کافری مثل تو به خاطر من مسلمان شد!"

 

سرانجام پس از کشمکشهای بسیار، چند کودک کر و لال را نام نویسی کرد و پس از شش ماه در حضور پدر و مادران و برخی از مقامهای آموزش و پرورش، از آنها آزمون گرفت. آن روز بچه ها برای مردمی که روی در و دیوار مدرسه نیز نشسته بودند، درس خواندند و روی تخته دیکته نوشتند. پس از آن روز باشکوه بود که سیل سپاسگذاریها و گرامیداشتها به سوی او سرازیر شد که البته در برابر سیل کارشکنیها چندان چشمگیر نبود.

 

مهمترین نوآوری باغچه بان، روشی نو در آموزش الفبا است که به روش ترکیبی مشهور شده است. در این روش، آموزش الفبا بر اساس دانسته های پیشین دانش آموزان انجام میشود. برای مثال، هنگامی که میخواهید به کودک حرف "آ" را یاد بدهید اگر این حرف را روی تخته بنویسید و بخواهید که شاگردان آن را بخوانند و بنویسند، اهمیت نمیدهند. اما اگر آب را به آنها نشان بدهید، اسم آن را بپرسید و از آنها بخواهید صداهای واژه آب را بکشند، آن دو صدایی را که آب از آن ساخته شده است، پیدا میکنند.

نوشته های باغچه بان

 

باغچه بان کتاب "زندگی کودکان" را که شامل شعر، سرود و چیستان برای کودکان بود در سال 1308 در شیراز چاپ کرد. او چند نمایشنامه برای کودکان نوشته و به اجرا درآورده است. او چند کتاب پیرامون روش آموزش ترکیب نیز نوشته است که از آن جمله است: دستور تعلیم الفبا؛ الفبای خودآموزی برای سالمندان؛ اسرار تعلیم و تربیت یا اصول تعلیم الفبا. چند کتاب هم دربارهی آموزش معلمان برای دانشسرای تربیت معلم نوشته است.

 

باغچه بان شعر هم میگفت و شعر را نیز به عنوان ابزار کمک آموزشی به کار میگرفت. در این جا نمونهای از شعرهای او را میخوانید.

 

روی سعی بکن که مرد احسان باشی

نیکی بکنی به خلق و انسان باشی

بیرنج به مفت سودی از کس نبری

چون شمع برای جمع سوزان باشی